Contenido de sensagent
- definiciones
- sinónimos
- antónimos
- enciclopedia
investigaciones anteriores en el diccionario :
computado en 0.0s
diccionario analógico
bravūra — دلير دروغى, شجاعت ظاهری, لاف دليرى, پهلوان پنبه - تعريف از خود, خود ستايى, خود فروشى, رجز خوانى, لاف؛ خودستایی - lielīšanās — خود ستا, رجز خوانى, لاف, مباهات - خود ستا, خود ستايى, خود فروشى, گزاف, گزافه گو - lielība — خود نمايى - lielībnieks — خود ستا, رجز خوان, لافزن, گزافه گو - bramanis — خود ستا[Dérivé]
bravūra — دلير دروغى, شجاعت ظاهری, لاف دليرى, پهلوان پنبه - تعريف از خود, خود ستايى, خود فروشى, رجز خوانى, لاف؛ خودستایی - lielīšanās — خود ستا, رجز خوانى, لاف, مباهات - خود ستا, خود ستايى, خود فروشى, گزاف, گزافه گو - lielība — خود نمايى - lielībnieks — خود ستا, رجز خوان, لافزن, گزافه گو - bramanis — خود ستا[Dérivé]
dižoties (v.) • lielīties (v.) • plātīties • از خود تعریف کردن • به رخ کشیدن (v.) • رجز خواندن (v.) • غلو کردن • لاف زدن؛ بالیدن (v.) • مباهات کردن؛ بالیدن (v.)