Contenido de sensagent
investigaciones anteriores en el diccionario :
computado en 0.015s
manque (fr)[Classe]
factotum (en)[Domaine]
NormativeAttribute (en)[Domaine]
نیاز داشتن — skulle - ایجاب کردن, دستور دادن؛ فرمان دادن, لازم داشتن, مستلزم بودن, مستلزم بودن؛ در بر داشتن, نیاز داشتن, نیاز داشتن؛ ایجاب کردن, نیاز داشتن؛ مستلزم بودن, نیازمند بودن — behøve, involvere, kræve, mangle, medføre, nødvendiggøre, påbyde - كمبود داشتن, كم بودن, نیاز داشتن؛ کم داشتن, کم داشتن — lide nød, mangle[Dérivé]
نیاز داشتن — skulle - ایجاب کردن, دستور دادن؛ فرمان دادن, لازم داشتن, مستلزم بودن, مستلزم بودن؛ در بر داشتن, نیاز داشتن, نیاز داشتن؛ ایجاب کردن, نیاز داشتن؛ مستلزم بودن, نیازمند بودن — behøve, involvere, kræve, mangle, medføre, nødvendiggøre, påbyde - كمبود داشتن, كم بودن, نیاز داشتن؛ کم داشتن, کم داشتن — lide nød, mangle[Dérivé]
-