» 

diccionario analógico

artes y oficios (es) - هنر سفالگری - عکس برگردان - decoupage (en) - arte del delineante, dibujo (es) - glyptography (en) - gastronomía (es) - مجسمه سازی با کاغذ - نقاشی - perfumery (en) - خط - پيكرتراشي, پیکر تراشی - topiary (en)[Spéc.]

صنعت گر, مصور, موسيقى دان, موسیقیدان, نقاش و هنرمند, هنرمند, هنرور, هنرپيشه, هنرپیشه[PersonneQuiFait]

باهنر, هنرمندانه[Rel.App.]

artísticamente (es)[Dérivé]

غیر تخصصی, پاپ؛ عوام پسند - cathartic, releasing (en) - moderno (es) - formal, formalista (es) - Americana (en) - شاخه ها ی مختلف هنر, مهارت, هنر, هنرهای زیبا - ground (en) - talaria (en) - vocabulary (en) - زیبایی گرایی, هنرهاى زيبا - celuloide, cine (es) - سبك - مجموع؛ اثر کلی - ارائه, به نمایش گذاری؛ عرضه, نمایشگاه - ارزیاب - نظریه پرداز, نگرشگر, ويژهگر در تئورى - tension (en) - ایستایی, ركود, رکود, منطقه رکود - راه پرپیچ وخم - finger-paint (en) - نقاشى ابرنگى كردن - distemper (en) - ilustrar (es) - miniate, rubricate (en) - آراستن, اراستن, اعلام كردن, اعلام کردن, جلوه دادن, منتشر كردن - esculpir (es) - pintar (es) - نقاشی کردن - repaint (en) - یورش بردن - figurar, representar (es) - تصویر کردن؛ کشیدن, رسم کردن, شرح دادن, مجسم کردن, نقش کردن - مزین شدن, مصور کردن - به روش يا سبك خاصى دراوردن, سنتی کردن - تصویر کردن, رسم کردن, شرح دادن - representar (es) - dibujar (es) - dibujar al carbón (es) - cartoon (en) - تاريك كردن - stipple (en) - watercolor, watercolour (en) - miniate (en) - شکل دادن, مطابق مدل معینی در اوردن - خطوط كلي چيزي را كشيدن - حك كردن - silkscreen (en) - استنسيل كردن, با استنسيل تكثير كردن - engrave, etch (en) - stipple (en) - ...نقش اندازی بر روی شیشه و فلز و, بوسيله تيزاب - aquatint (en) - حالت گرفتن, سرمشق - deaccession (en) - غير حاكى, مصنوعى[Domaine]

شاخه ها ی مختلف هنر (n.) • مهارت (n.) • هنر (n.)

-